زنی که نصفه مرد/کاغذچی

زنی که نصفه مرد

الهام کاغذچی

انتشارات آموت

سال نشر : 1393

بیداری: زن دیوانه و بچه دار شدنش .
اسب : اسب پیر و یاد اسب سفید .
آن روز ظهر : شوهر مرد در بمباران کشته شده .
اینجا مانده ام : زن تصادف کرده و در حال مرگ است .
حقیقت : زن زیبا و پچ پچ همسایه ها .
خواب : زن تنها و خیالاتش .
رویا : زن پهلوان بعد از مردن او . 
شاید : بچه مرده .
عروسی : مرد بدهکار و دختر کوچکش .
عطر بهار نارنج : مرد هنوز عاشق زن است حتی پس از سال ها و پس از رسوایی او .
معجز : باردار شدن پیرزن بعد از سالها چشم انتظاری .
مکان : منیرو و مادرش در جهنم .
هیچ کجا :زن و شوهری که راننده قطار است .
واقعیت : سفره نذری.

از خانم کاغذچی قبلا فقط یک کتاب معرفی کرده بودم خیلی هم خوشم نیومده بود ولی دیدم به هر حال بد نیست تجربه ام را با ایشون وسعت بدهم . داستان ها معمولی اند عمدتا روان و پرکشش نوشته شدند ولی یه جاهاییش خیلی نخ نماس و تو ذوق می زنه و تغییر راوی ها دقیق نیست . برای همین کلا می گن بر خلاف تمام مشکلاتش معمولیه .

قسمت های زیبایی از کتاب

نیمی از دنیا رنج است و نیم دیگر عادت .

دنیا هم یک روز تمام می شود ..‌. پس آمدن برای چه بود؟ مادرم می گفت برای اینکه یک روز همه چیز تمام شود .

حالا دیگر وقت مبارزه نیست . وقت کنار کشیدن اطت . وقت آنکه بایستی و بلوا را تماشا کنی. تو جنگت را کرده ای . زمین خورده ای . ایستاده ای و حالا زمان آرامش است.