سپیده دمان/میرصادقی

ساخت وبلاگ

سپیده دمان

 

جمال میرصادقی

 

انتشارات  نیلوفر

سال نشر : 1394

آقای میرصادقی سه تا مجموعه داستان کوتاه داشتند به نام مسافرهای شب ، چشم های من خسته و شب های تماشا و گل زرد که این کتاب ها مجموعا 30 تا داستان کوتاه داشتند خودشون یکی از قصه ها را حذف می کنند و بقیه را کنار هم برای چاپ می فرستن که ارشاد 5 تا داستان دیگه را حذف می کنه و 4 تا داستان را هم تغییراتی می ده که از نظر آقای میرصادقی زیاده بوده و زیر بار نمی رن و نهایت 20 داستان باقی می مونه که پس از معطلی های زیاد چاپ می شه . حالا من اومدم به جای خوندن سپیده دمان داستان های اون سه کتاب را آوردم و خوب سپیده دمان هم 20 تا از همین قصه هاست :

مسافرهای شب شامل :
برف ها ، سگ ها ، کلاغ ها : پدر خانواده همسر جدیدی گرفته .
بابا : مردی که زنش به او خیانت می کرد .
آن شب که برف می بارید : شاگرد سر خانه .
مرد : پسر از روی پشت بام پنهانی زن ها را تماشا می کند .
خاله : زنی که برای همه کار می کرد .
مسافرهای شب : جواد به زن قول داده با او ازدواج می کند تا از این راه خلاص شود .
دری رو به دیوار: زنی که همسرش فوت کرده و خاله همسرش مریض است .
شب خاموش بود : زنی مجروح بیرون خانه طلبه تنها .
آفتاب عالمتاب : مرد برای ماموریت رفته .
دیوار: دیوار بین دو خانه ریخته و بچه ها راحت باهم بازی می کنند .
آمد و شد : مسافران در جاده خراب شدن ماشین و ...
شاهزاده خانم سبز چشم : رویاهای پسر محتضر

چشم های من خسته شامل :
گرد و خاک : رابطه دختر و قصاب .
این برف برف لعنتی : شاگرد قصاب و جمع کردن طلب ها .
شاخه های شکسته : دزد در نیمه شب
کوچه ای به نام بهشت رویان : پیرمرد بعد از زلزله به شهر به دنبال دختر و دامادش آمده .
مرثیه : مردی که برای ترک به بیمارستان آمده .
بازپسین سنگر : پیرمرد تنها گوشه مریض خانه .
چهارمی : زن پا به ماه .
کوچه : پسر بچه نباید به کوچه برود تا اخلاقش خراب نشود .
زن نیم برهنه آینه : دختر برای اولین بار است که وارد کارهای روسپیگری شده .
چشم های من خسته : پسری که معتاد شد .

شب های تماشا و گل زرد شامل :
از پشت پرده های مه : دختر ایرانی تنها در لندن .
فاجعه : دعوای پدرها و پسرها .
باران : عشق نافرجام .
جویبار : یاد گذشته زندگی مفهوم آن .
ته کوچه های خلوت : پسری که دختری را در کوچه اذیت کرده است .
ماه چراغ صحرا : زنی که فرزندش مرده .
شب شبی تاریک : مرد معتاد .
شب های تماشا و گل زرد : رابطه زن با مرد هنرپیشه .

قصه های زیاد فضاهای متفاوت اتفاقات مختلف . قشنگ ساده و صمیمی ان اما یک جورایی فضاش دوره از الان خیلی ملموس نیست فضاها و اتفاقات ، ید نیست هر چند کمی قدیمیه . به هر حال چون مجموعه کاملیه نسبتا می تونه شناخت خوبی هم از ایشون بده . اینو بگم آقای میرصادقی از نویسنده های تهرانی کشورمون هستند.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حس می کرد او را دوست دارد ، بی اندازه دوست دارد ، از هر چیزی که توی دنیا بود ، از خودش هم بیشتر او را دوست داشت.

 

با زن ها سر و کار داشتن مثل راه رفتن روی یخه ، پای آدم که لیز خورد معلوم نیست با کجاش بیاد زمین .

معرفی کتاب...
ما را در سایت معرفی کتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397 ساعت: 3:42