باغ ملی
کورش اسدی
انتشارات نیماژ
سال نشر : 1395
سان شاین :عشق به دختری با ابروی شکسته
باغ مهتاب :عطری خریده و منتظر لحه دیدار که با پیرمردی برخورد می کند
باغ من :زنی که شب نمی خوابد
باغ سوخته :زن و مرد و مالیخولیا
باغ ملی : بچه ای که حرف نمی زند
ایستگاه فانوس : هزیان های شبانه
جفت : ساکن دره
کوچه بابل :پیرمرد خاک صداهای عجیب
یک مجموعه داستان یه کمی عجیب و نه چندان رئال از اونایی که توی فضاهای ذهنی و همراه یه جور مالیخولیا می گذره با شخصیت های داستانی عجیب گم در فکرها و رویاهای خودشون .البته به نظر من فضای اول و آخر کتاب تفاوت داره اوایل مفهوم تر و رئال تر و واقعی تره ولی بعدش دیگه خیلی ذهنی می شه و سخت تر . قلمش ولی قشنگه در مجموع بد نیست .
این کتاب برنده جایزه گلشیری بوده .
قسمت های زیبایی از کتاب
چشمم افتاد به کبریت . رویش نوشته بود کبریت را برگردان . برگرداندم نوشته بود بازش کن . علیمراد داد زد برو بابا تو هم با این خواندنت . کبریت را باز کردم .بیست و یک از این شیرین تر نمی شود . گفت هفت داد علیمراد هفت دل . و تا آمد حرف بزند کبریت را نشانش دادم . هفت شماره ای بود.
بدترین کار توی دنیا این است که هر چیزی را تا خود یای خداحافظی کش بدهی .
معرفی کتاب...برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 195