چیزی به فردا نمانده است
امیرحسن چهل تن
انتشارات نگاه
سال نشر : 1377
زن های زمستانی : زن ها تنها دور هم و صحبت بی وفایی مردها.
مردهای تابستانی : این بار برعکس است داستان مردی که از زن های تنها استفاده می کند .
چیزی به فردا نمانده است : دختری که در خانه ماند تا خواهرها با ثمر برسند .
درد پنجم : حرف های خاله زنکی پشت سر و چاپلوسی جلوی هم !
در جستجوی آن زن : راطبه زن و مرد .
تندیس : دورهمی دوستان بعد از چند سال .
در یکی از همین تابستان ها : ترسی که در آدم ریشه می کند .
مونس مادر اسفندیار : مادر چشم به راه فرزند اسیر .
سرو گل : دختران جوان ده منتظر نامزدهایشان .
بال های کوچک من : پسری که خاله پدرش بزرگش می کند .
حکایت سید صالح : سید و طایفه جن های سم دار!
آینه و زاهد : مرد می خواهد دزد را در آینه پیدا کند .
اینم یک مجموعه داستان دیگه از آقای چهل تن که از نویسنده های تهرانی کشورمون هستند . موضوع اصلی کتاب ها باز هم فقر و جهالت و خصوصا بچه ها و زن ها هستند . اگر کتاب را بخونید جدای موضوعات حتی از نثرش هم متوجه می شید قدیمیه جدید نیست ولی من همچنان دوستش داشتم چون واقعا خرافات و جهل مشکل اساسی ماست و دیگه اینکه ساده و روانه.
قسمت های زیبایی از کتاب
مرد جماعت مثل ماست مختارالسلطنه است . نگاهش کنی ماست است بخری دوغ است بخوری آب است . نباید بهشان دل بست.
بارها شده است به خودم بگویم همایون کاش اوضاع و احوال جور دیگری بود تا تو هم زندگی دیگری می داشتی .
معرفی کتاب...برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 225