جشن همگانی/ قیصری

ساخت وبلاگ

جشن همگانی

 

مجید قیصری

 

انتشارات افق

سال نشر: ۱۳۹۵

موسای دیگر: توضیحات بورخس در مورد چند موسی

سنگ اقبال: زنی که کلکسیون چاقو داشت

سحر باطل: شعر رودکی

دختر رز:ویترین مغازه با آدم

آهنگی برای کشتار:آهنگی با قلم

بلور:مردی که در دماوند دنبال پدرش می گردد

جشن همگانی: فیلم برداری از زندگی هنرمند

رمیدن: رام بودن نفس.

شر کامل: انتخاب اسم شیطان

فرار: مهاجرت و حس های متفاوت

شیرین: دختر و توله شیرش

هر شب یکی از این گله کم می شود:پیرزن آمدن مرگ را می فهمید

قلعه ی گلی: مردی که برادرش را کشت .

آب مطلق آب مظاعف: مادرشوهر می گوید باید اول خانه مسلمان شود .

پیشگویی: پیرمرد می گفت مرد لخت از سرما می لرزد.

سفرنامه عیلامی: مرد عکاس و مرد عجیب کنار زاینده رود

آقای قیصری اصولا از جنگ و مذهب می نویسه و به نظر شخصی من از نویسنده های قوی توی این زمینه هست ولی کتاب جدیدش ربطی به این موارد نداره موضوعاتش عموما اجتماعیه خیلی هم خوب درآورده کتاب جالبیه موضوعات خوبی داره و قشنگ پیش رفتن یک چند تاش ولی حال و هواش متفاوته و توی یک فضای دیگه است . به هر حال جالبه که واقعا فضای دیگه ای را از ایشون تجربه کنید .

قسمت های زیبایی از کتاب

قدرت بینایی گرگ این توان را به او داده که آمدن عزرائیل را ببیند و شروع به سر و صدا کند . سگ نگهبان زندگان است و گرگ نگهبان مردگان.

فصل فصل دروی گندم بود گندمی که وقتی داس می خورد قد کمرش تا هزار هزار کیلومتر آن طرف تر عطر و بوی ساقه های شکسته اش می رفت.

بهرام دنبال شکاری می کرده که می رسد به این مرداب سبز( گاوخونی) می بیند صیدش از روی آب رد شد . او هم اسبش را هی می کند تو مرداب و می زند به آب. می بیند اسبش نمی تواند پا از پا بردارد. می فهمد که گیر افتاده . همان طور سوار بر اسب آهسته آهسته می رود پایین تا اثری ازش نمی ماند. می گویند خشت اول این مرداب را بهرام گور گذاشته.


برچسب‌ها: مجید قیصری, انتشارات افق
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم مهر ۱۳۹۶ساعت 8:32 توسط فرانک |
معرفی کتاب...
ما را در سایت معرفی کتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1396 ساعت: 18:32