همه ی دختران دریا/ فلاح

همه ی دختران دریا

 

الهام فلاح

 

انتشارات ققنوس

سال نشر : 1395

ستاره ، شیرین و فریبا با یکدیگر به شمال آمده اند که زنی به نام مانی نیز همراه آنها می شود . هر یک از این سه زن داستانی دارد ستاره نویسنده است عاشق شوهرش امین و اکنون درگیر ماندن یا رفتن با وی ، شیرین دختر پولدار محل که مشکلات بسیار زیادی با اسی شوهر پولدار ترکیه ای خود دارد ، فریبا که بچه اش تازه به دنیا آمده و فکر و ذکرش پیش اوست . مانی دختری که زمانی عاشق صلاح پسری از فرقه منافقین شده و زندگی اش را پای عشق گذاشته .

کتاب جدید دیگه از خانم فلاح بوده من اصولا کتاباشو دوست دارم هر چند یک مقدار تکراری می نویسه . این کتابشم نسبتا زیبا بود جذاب بود گره های داستانی که آروم آروم باز می شد و تو رو همراه خودش می کرد . البته که یک مقداریشم واقعا قابل هضم نبود مثلا ستاره رو درک نمی کردم شیرین رو هم درک نمی کردم یا مردن خود سردار هم جای حرف داشت بر گشتن صلاح و .... خلاصه اینکه من چهارچوب و شخصیت سازیش یک مقداری مشکل داشتم ولی نحوه جلو رفتن داستان و قلمش جذاب بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چرا بعضی وقت ها این طور می شود ؟ این طور که یک غریبه پیدا شود و بنشیند صاف توی دلت . دقیقا روی همان فوادش . یکی هم باشد که سال ها ور درلت بوده باشد و تا حد مرگ از او بیزار باشی . که بخواهی سر به تنش نباشد و هیچ چیزی از روی عادت نمی شود که بشود علاقه .

 

یه وقتایی رفتن آدم به اختیارش نیست . به اجباره . عین گل قاصدک . بادی می آد و می بره و هر جا بخواد زمین می ذاره .

 

زندگی هر کس فقط شکل زندگی خودشه . هر کی خیال می کنه سختی ای که کشیده هیشکی نکشیده. هر کسی فکر می کنه می شد که بهتر بشه و نشده . همه ی ما پر افسوسیم . حتی اونی که می گه خوشبخته . همه ش تظاهر . همه ش حاشا .

 

مهم اونی نیست که منتظرشی . مهم خود انتظاره . خود گشتن و پیدا نکردن . استخون آدم خورد می شه زیر بارش .

برچسب‌ها: الهام فلاح, انتشارات ققنوس

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۶ساعت 10:59 توسط فرانک |