مشکی برازنده ی توست
احلام مستغانمی
محمد حمادی
انتشارات هیرمند
سال نشر : 1395
کتاب در مورده عشقه . هاله دختر معلمی هست که در الجزایر در سوگ پدرش ترانه ای می خونه و وارد کار موسیقی می شه بعدها با مادرش به خاطر شرایط الجزایر به سوریه پناهنده می شن و در همین برهه طلال پیدا می شه . مرد ثروت مند و جذابی که عادت بازی با عشق را داره . یعنی عاشق طرف نمی شه رمز و رموز عاشقی و تشنه کردن طرفو بلده و به کار می بره . و این بین شاهد تغییرات روحیه و احساشون نسبت به این عشق هستیم .
مثل خانم نوتومب خانم مستغانمی هم یکی دیگه از نویسنده های خانمی هست که کلا فقط یک کتاب ازش معرفی کردم خاطرات تن که کتاب زیبایی هم بود و خوشحال شدم کتاب جدیدی ازشون دیدم . ایشون دکترای جامعه شناسی از دانشگاه سوربن دارن و باید بگم این کتاب هم مثل قبلی در مورد عشق و با همون جملات لطیف و زیبا بود . من این کتاب را هم دوس داشتم تصویری که ترسیم می کرد توهمات عاشقانه ای که توش هستیم زنایی که غرق عشقند و بازی طرفو نمی فهمن مردایی که می خوان زرنگ باشن و رو دست می خورن . قشنگ و واقعی تصویر کرده بود همه چیز رو . حالا واقعا نمی دونم این بعد درونی خود زنه که همیشه این قدر عاطفی هست برخوردش تو این موارد یا تاثیر تربیت شرقی .
قسمت های زیبایی از کتاب
ما مالک اشک های خودمان هستیم نه اشک کسانی که دوست مان دارند .
هیچی مثل این نمی شه که آدم دوستت دارم رو با دست خودش بنویسه و چه سعادتی بالاتر از این که یه نامه ی عاشقونه رو تا آخر عمر پیش خودت نگه داری .
بیشتر کسانی که فکر می کنند در ماجرایی عشقی به سر می برند ، در واقع در اوهام و خیالات عشق غوطه ورند .
عشق مهارت رعایت فاصله هاست . نه زیاد نزدیک شوی که اشتیاق را معدوم کنی و نه زیاد فاصله بگیری که فراموش شوی . تمام هیزمت را یک باره در اجاق کسی که دوستش داری نینداز . کافی است او را با جا به جا کردن هیزم روشن نگه داری بی آن که طرف مقابل بتواند دستی را که با آن احساسات و مسیر سرنوشتش را تغییر می دهی ببیند .
عشق اولویت اول زندگی زن را داراست در حالی که در زندگی مرد ، عشق بعد از قضایای مهم تری قرار دارد .
چیزهایی که انسان فکر می کند برایش مضرند ممکن است در آینده باعث شوند بزرگترین داشته های زندگی اش را به دست بیاورد.
سابقه نداشته تو زندگی م برای چیزی پشیمون شده باشم. پشیمونی اشتباه دومیه که مرتکب می شیم .
مردی که راه رو برای یکی دیگه باز کنه به چی می خواد بنازه . زمانی می تونی افتخار کنی که بعد از تو کسی نیاد!
وقتی دو نفر از هم جدا می شوند . اخرین مشاجره هایی که با هم دارند نمی تواند ددلیل جدایی باشد . آن ها خقیقت را بعدها در میان آوار خواهند یافت . زیرا زلزله تنها قلب هایی را تخریب می کند که دیوارهایشان ترک خورده و آماده ی ریزش اند .
انتقام دیگر برایش مهم نبود . زیرا میل به گرفتن انتقام یعنی این که به کسی که قرار است از او انتقام بگیریم اجازه دهیم همچنان ما را تشنه ی خونش نگه دارد .