حالا نه اینجا نه/ دلوکا

ساخت وبلاگ

حالا نه اینجا نه

 

اری دلوکا

نهال محذوف

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1396

داستان کوتاهی از لوکا که راوی مردی هست که صحنه ها و روزهایی از کودکی خود را به یاد می آورد اینکه از محلات فقیرنشین به محلات بالای شهر رفتند ، روابطش با مادرش ، لکنت زبانش و ...خیلی حادثه محور نیست بیشتر تحلیل روی حالات روحیه .

قبلا از دلوکا یک کتاب معرفی کرده بودم و خوشم هم اومده بود این کتاب در حقیقت اولین کتاب منتشر شده او هست ولی من چندان دوستش نداشتم یک جورایی پراکنده بود به نظرم می تونست یک مترجم واردتر کتاب دل نشین تری ارائه بده . در مورد ایشون باید بگم خودآموخته زبان عربی و مترجم تورات هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

قصه ای با من مانده که از فرشته ای می گوید که در زمان تولد به دهان کودکان ضربه می زند . قاعدتا باید به دهان من ضربه بیش از حد محکمی زده باشد که لکنت گرفته بودم . این افسانه همیشه به این صورت برای من تعریف می شد . در شب های کودکی من اغلب فرشته ای به مقابل دهانم می آمد و در می زد اما من نمی توانستم در را برایش باز کنم و به او خوشامد بگویم . پس از لختی فرشته می رفت و در تاریکی پرهای او می ماند و اشک های من .

 

نوجوانی یکی از ایستگاه هایی بود که باید در آن صوبرانه به انتظار می ماندیم تا مشمول پختگی و کمال برای آینده شویم .

 

بدی جبران ناپذیر است و هر کاری هم که بعدش بکنیم ، راهی برای اصلاح یک اشتباه وجود ندارد.

 

ما با آدم هایی زندگی کردیمه که دوستشان داشتیم بدون این که بدانیم . که با آنها بد تا کردیم بدون این که متوجه باشیم . یک روز از روزهای خدا آنها می روند و ما دیگر درباره شان حرف نمی زنیم .


برچسب‌ها: اری دلوکا, نهال محذوف, انتشارات نگاه
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 8:27 توسط فرانک |
معرفی کتاب...
ما را در سایت معرفی کتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 6:36