نیل
محمد تقوی
انتشارات چشمه
سال نشر : 1390
نیل : داستان مردی با کوزه آب در کنار وسعت نیل .
آس شنیز : عشقی یک طرفه مردی که می خواهد و زنی که نمی خواهد .
بازی : هم محله ای ها قرار است با هم یک تئاتر اجرا کنند .
سفید : مردی که دارد فراموش می کند و زمان .
بینابین خطوط حامل :استاد نقاشی و دو دانشجو
هرزه ویل : زلزله رودبار .
قرمز : مرد هیچ گاه رازهایش را به دیگران نمی گفت .
لیلی مجنون : دختر دیر فهمید که پسر تا چه حد عاشقش بوده .
قتل : پسری که با پدرش هیچ رابطه خوبی نداشت .
بادکنک مشکی : دختری که قرار بود خودکشی کند ولی دلش بلال و دوغ و گوجه سبز و نقل و بادکنک مشکی می خواست.
یک مجموعه داستان که اولین مجموعه آقای تقوی هم هست . کتاب بدی نبود ولی من خیلی هم دوسش نداشتم . نثرش یا موضوعاتش هیچ کدوم برای من چیز بدیع یا ملموسی نداشت که خیلی جذبم کنه و خاص باشه برام . آقای تقوی همسر خانم آذردخت بهرام هستند که من خیلی نوشته هاشونو دوست دارم . اسم دخترشونم نغمه است .
قسمت های زیبایی از کتاب
چرا نتوانستم ندیده ات بگیرم . اگر می توانستم کارت تمام بود ، حاضر بودی هر کاری بکنی تا به چشم بیایی !
هر چیزی یک روز تمام می شود . مگر آن روزی که شروع می کند نمی داند که این هم می گذرد . نمی دانم چرا دست نمی کشد .
برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 183