ماهی که توت فرنگی ها سرخ می شوند
بهاءالدین مرشدی
انتشارات چشمه
سال نشر : 1388
نقاب: مرد دارد داستان می نویسد .
گم می کنی که پیدایت کنم لابد: دختری که با دختر درونش رها حرف می زند .
ماهی که توت فرنگی ها سرخ می شوند: بچه ای که بد جا به دنیا می آید.
آهنگ نامتوازن روح:خودکشی به وسیله سقوط .
دست در دست بچه اش توی پیاده روهای کثیف: زن بچه را پیش پدرش آورده، پدری که قبولش ندارد .
تریلوژی شیطان: داستان عشق به میم .
فردا نیاید و رعنا بیاید: پسرک عاشق رعنا دختر همسایه .
از جنگ تا همه چیز: دختری که یاد جنگ رهایش نمی کند .
دور ریختن بچه همراه با آب لگن: در مورد مردن مادر .
آتش را که گر گرفته است: بچه ها دور آتش و بازی برای دور کردن بلا هر چند آوار می شود بر سرشان .
عی روزهایی که جمعه بود: وقتی مردم همه خندیدن یادشان می رود .
بودا هنوز رنج می کشد: یکنواختی روزهای پیرمردان.
یک مجموعه داستان کوتاه با یک جلد خیلی خوشرنگ هوس آمیز و یه عنوان جالب که یک دفعه دلم خواست بخونمش و اصلا خوشم نیومد . از اون مدل داستان هایی که خیلی خاصن خیلی سختن ادم اخرشم نمی فهمه چی می خواد بگه طرف . آقای مرشدی از نویسندگان اهل استهبان هستند .
معرفی کتاب...برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 217