شهریار عباسی
انتشارات روزنه
سال نشر: ۱۳۹۱
داستان نسبتا بلندی از خانواده ای که در حومه شهر زندگی می کنند . پدر مادر پیر و پدری که هم چنان رئیس خانواده است و سعی در سنتی نگه داشتن شرایط دارد. پسر بزرگ که ۳ دختر خوب و ارام و یک پسر شر دارد. پسر کوچک تر که کارمند و امروزی است و بچه دار نمی شود . دختر مرد که شوهری سر به راه دارد ۳ پسر و ۳ دختر پسرها ارام و خوب و دختر بزرگ زبان دراز. شاهد انقلاب و جنگ تغییر شرایط زندگی و جهت گیری های مختلف افراد خانواده با روحیات متفاوتشان هستیم .
کتاب قشنگیه قلمش که گرمه ادمو همراه می کنه از اون تیپ کارایی که سخته زمین گذاشتنش موضوعش را هم خوب در اورده این روند تغییرات افراد و حادثه های زندکی را قشنگ چهارچوب بندی کرده . این کتاب در جایزه شهید غنی پور نشان تقدیر گرفت و گفته می شه جز کتب دیالوگ محور یا نئورئالیسم هست .
در مورد خود آقای عباسی هم بگم ایشون هم کار روزنامه نگاری می کنند و هم سردبیر ماهنامه هم بودند .
قسمت زیبایی از کتاب
حاضرم همه ی زندگی ام را بدهم یکی از آن روزها تکرار بشه .
برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 177