همخونه/ ریاحی

همخونه

 

زهرا ریاحی

 

انتشارات پرسمان

سال نشر : 1387

یلدا که پدر و مادرش فوت کردند پیش حاج رضا دوست پدرش زندگی می کنه حاج رضا پسری به اسم شهاب داره که رابطه شون حسنه نیست اون می یاد و از شهاب و یلدا می خواهد شش ماه به صورت امتحانی و فقط به حالت هم خانه با هم زندگی کنند و اگر بعد از شش ماه علاقه مند نشدند یک سوم ثروتش را به هر کدام بدهد .

خوب خیلی بد بود دیگه یکی از عامیانه های پرفروشمون هست که گفتم بذار بخونمش تنوع بشه البته یک جور باحالی هست بعد از سال ها آدم یاد دوران کودکی یاد اون روزها این مدل کتاب ها را بخونه ولی خوب خداییش آخرش هر چی هم بخوای نستالوژیک بهش نگاه کنی باز حرصتو در می یاره می یاد طرف رد شه بره موهاش گیر می کنه تو گردن بند پسره بعد می یان باز کنن تپش قلب می گیرن . دختره تو راه پله داره می ره پرت می شه تو بغل پسره ... از این چیزای حال بد کن ولی خوب منکر حال و هوای اون دورانش نمی شه شد .

برچسب‌ها: زهرا ریاحی, انتشارات پرسمان

+ نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۶ساعت 9:20 توسط فرانک |