مگر چراغی بسوزد
احمد بیگدلی
انتشارات روزنه
سال نشر: ۱۳۹۱
و چشم هایم در آیینه: دستگیری راهزن و کشته شدنش.
من ویران شده ام:تمام انها که نیستند.
چهار تابستان خوشبختی هزار سال تنهایی:ازدواج با مرد بیوه.
گاگریو:علیمردان خان امان نامه و خیانت.
با دامنی پر از گل: برگشت از اسارت.
مگر چراغی بسوزد:مادر روزهای گرم گذشته و آبی.
خواب بلند ارغوان: در صحنه اعدام و یاد تمام روزهای قبل.
شبی بیرون از خانه:قدم زدن در برف .
جنگ: روزهای جنگ و سرباز مجروح.
خانه به خانه: جنگ جنوب.
نخستین شب راوی: شهرزاد قطعه و یادآوری.
در آن اتاق رو به حیاط: دو روایت.
تسخیر: صدای نخودها داستان فردا.
واقعا سخته آدم داستان کوتاه های آقای بیگدلی را بگه راجع به چی هست . اینها را نتونستم بگم خیلی به مبارزات و رفتگان اشاره داره خیلی داستان ها هم قبلا خونده بودم . من کلا باهاشون ارتباط برقرار نمی کنم این کتابم زیاد به دلم نبود .
قسمت های زیبایی از کتاب
کاش می شد که فراموشت کنم. اما نمی شود وقتی نمی شور خب دیگر باید خودم را فراموش کنم.
نمی تواتستم پیش بینی کنم و همین ناتوانی و واخوردگی محض دلشوره آورد.
برچسب : نویسنده : bestbooksa بازدید : 227